اخبار قرآنی (شرایط و موانع تدبر در قرآن )

شرایط و موانع تدبر در قرآن در گفت‌وگو با یک پژوهشگر

غفلت از ارتباط تدبر با قلب، اختلاط تدبر با تفکر، اختلاط معنى تدبر با تفسیر و غفلت از جایگاه عقل و محدوده آن، چهار مانع تدبر در قرآن است.

 پیش از این 9 قسمت از مصاحبه با دکتر «زهره اخوان‌مقدم» از پژوهشگران علوم قرآنی و حدیث و مدرس دانشگاه امام صادق (ع)، درباره «مفهوم تدبر در قرآن» تقدیم شد.

در این چند مصاحبه این پژوهشگر از چهار مانع مهم (غفلت از ارتباط تدبر با قلب، اختلاط تدبر با تفکر، اختلاط معناى تدبر با تفسیر، غفلت از جایگاه عقل و محدوده آن) ‏بر سر راه تدبر قرآن سخن گفت. وی در ادامه به چهار شرط مهم (شناخت جایگاه قرآن و شئون آن‏، میزان توانایى انسان در فهم قرآن، ‏موضع انفعال و تسلیم و تواضع‏ و رجوع به ناطقان و همتایان قرآن‏) برای تدبر اشاره کرد.

دکتر «اخوان‌مقدم» در مصاحبه‌های قبلی شرایط شناخت، جایگاه قرآن و شئون آن و میزان توانایی انسان در فهم قرآن را شرح داد و تأکید کرد: تدبر به هر معنا که باشد، لازمه‌اش شناخت «متدبر فیه» است، پس تدبر در قرآن، بدون شناخت شأن قرآن ممکن نیست. این محقق علوم قرآنی اظهار کرد: آیات قرآن فى حد نفسه قابل درک است و هر کس به اندازه ظرفیتش آن را می‌فهمد و اگر قابل فهم نبود، دستور تعقل و تدبر در آن خطاب به انسان صادر نمی‌شد. وی در مصاحبه‌های قبلی معتقد بود: تدبر در قرآن با قلب سلیم و سالم از بیماری امکان‏پذیر است، قلب مفتوح مى‏تواند محل ورود الطاف الهى باشد و قلب مقفول، بزرگترین مانع این الطاف است.

این محقق قرآنی در مصاحبه قبلی تأکید کرد: رجوع به ناطقان و همتایان قرآن، شرط اصلى تدبر است و غفلت از آن مانع اصلى تدبر است. بزرگ‌ترین مشکل مسلمانان این است که این کتاب صامت را بدون طبیب ناطق آن اخذ کرده‏اند. اکنون قسمت پایانی این گفت‌وگو از خاطرتان می‌گذرد.
قسمت قبلی مصاحبه را این‌جا بخوانید

مدرس دانشگاه امام صادق (ع) گفت: «شهرستانى»، عالم معروف اهل سنت، در تفسیرش مى‏نویسد: الفاظ در قرآن به اجمال وارد شده و تفصیل آن به عهده پیامبر است، پس هیچ فرد عرب‌زبانى با توجه به آیه 44 سوره نحل نمى‏تواند بگوید «حسبُنا کتابُ اللّه». لذا بیان و تاویل قرآن، خاص پیامبر (ص) است و پس از او نایبان و وارثان حضرتش که عالمان به حق و مبینان قرآن هستند.

وی با بیان مطلب فوق نتیجه گفت: پس اگر بیان و مبین گرد آمدند و طالب حق بیان را شنید و به مبین ایمان آورد، قرآن براى او نور و هدایت و شفا خواهد بود؛ اما اگر بیان از مبین جدا شد و طالب حق به مبین ایمان نیاورد، قرآن براى او ظلمت و نابینایى و خسارت خواهد آورد ... و این مبین بعد از رسول (ص)، یکى از دو ثقلین است یعنى امیرالمؤمنین على‏ (ع)(شهرستانى، ص 56 و 120)

وی در ادامه سخنانش گفت: فخر رازى مفسر طراز اول اهل سنت نیز ذیل آیه 44 سوره نحل مى‏نویسد: ظاهر آیه نشان مى‏دهد که این قرآن محتاج به بیان رسول اللّه (ص) است. رسول خدا (ص) نیز بارها و بارها خصوصا در حجةالوداع بر حدیث ثقلین تأکید و تصریح کرد و فرمود: من بین شما دو چیز گران‌بها باقى مى‏گذارم، که اگر به هر دو چنگ زدید هرگز گمراه نمى‏شوید، کتاب خدا و عترتم، بدانید که هرگز این دو از هم جدا نمى‏شوند تا کنار حوض به من ملحق گردند.

 دکتر اخوان‌مقدم:
هر که هدایت مى‏خواهد باید به سوى عترت رود و هر که علم مى‏خواهد باید به سوى عترت رود و هر که مى‏خواهد به خدا و رسول(ص) نزدیک شود، باید از باب على‏ (ع) برود و هر که دین و ایمان مى‏خواهد، باید سراغ عترت برود

دکتر اخوان مقدم تأکید کرد: حدیث ثقلین از بارزترین سخنان پیامبر (ص) در تعیین خط حق و هدایت پس از خود تا روز قیامت است و تصریح دارد که هر دو ثقل با همدیگر عامل هدایت هستند و اگر تمسک به یکى از آن دو باشد، گمراهى به بار مى‏آورد. سفارش پیامبر (ص) نشان دهنده این است که عترت پیامبر، عینا مانند شخص پیامبر (ص)، امین وحى و مبین آیات و مایه رفع اختلاف مى‏باشند و هدایت نیز به دست ایشان است و عترت، خود بارها و بارها این شأن هدایتى و تربیتى و اخراج از ظلمات به نور و همراهى با قرآن را متذکر شده‏اند.

وی افزود: حدیث شریف ثقلین نشان مى‏دهد که قرآن و عترت دو حقیقت‏اند؛ اما ترکیب واحد دارند و دو روى یک سکه‏اند. این دو در شناخت دین و بقاى آن و استمرار هدایت از هم جدا نمى‏شوند. این منشور معیار که ارتباط تام قرآن و عترت را بیان مى‏کند، از قطعیات اسلام است و اهل سنت در نقل آن دست کمى از شیعه ندارند. چهار جلد از کتاب «عبقات‌الانوار» اختصاص به آن و اسناد فراوانش دارد.

وی با این تبیین و دلایل نتیجه گرفت: پس هر که هدایت مى‏خواهد باید به سوى عترت رود و هر که علم مى‏خواهد باید به سوى عترت رود و هر که مى‏خواهد به خدا و رسول (ص) نزدیک شود، باید از باب على‏ (ع) برود و هر که دین و ایمان مى‏خواهد، باید سراغ عترت برود. قرار بود این طبیب‌ها، با آن کتاب طب، همه‌ دردها را شفا دهند و همه ظلمت‌ها را نابود کنند.

وی گفت: پیامبر (ص) با چنین فرهنگى آمد و مسلم است که تا چه حد دشمن پیدا مى‏کند. این دشمنان و مشرکان بى‏فرهنگ ابتدا از روى شتاب‌زدگى براى برانداختن این مهمان مبارک، تهاجم نظامى را آغاز کردند؛ اما چیزى نگذشت که به کمک یهود که خود فرهنگى داشتند به این نتیجه رسیدند که فرهنگ را باید با فرهنگ کوبید. لذا به سراغ جنگ سرد و صف آرایى فرهنگى در برابر تز پیامبر (ص) یعنى کتاب و عترت رفتند. نبرد با هر دو آغاز شد.

وی در ادامه سخنانش به دشمنان اسلام اشاره کرد و گفت: این، بسیار آسان بود که بدانند قرآن بدون نگهبان و ناطق، چیزى نیست که از آن بترسند، لذا تصمیم گرفتند فرهنگ زلال و سازنده قرآن را تضعیف کنند. از این‌رو در مقابل مدینه و بیت وحى که پایگاه مفسران قرآن بود، بیت‏الحکمة تأسیس شد و حذف فرهنگبانان قرآن و باز داشتن مردم از مراجعه به ایشان تا آن‌جا پیش رفت که همه آن‌ها به شهادت رسیدند و معاویه و یزید و ولید و متوکل و هارون و مامون و ... جانشین پیامبر و نماینده قرآن شدند! حال چه باید کرد؟ باید به شاهراه هدایت بازگشته و به کهف اهل بیت پناه ببریم.

وی در ارائه راه‌حلی برای حل این مشکل گفت: باید طبق دستور پیامبر (ص)، بر کشتی نجات اهل بیت (ع) سوار شویم تا نجات یابیم. باید متذکر باشیم که قرآن، لفظى دارد و روحى. لفظ قرآن، همین کتاب مبارک است که در دست داریم و روح آن، امامان معصوم و در زمان ما، امام مهدى (ع)، که امروز، هر فیضى به ما مى‏رسد، از ناحیه آن حضرت است. حافظ از دست مده دامن این کشتى نوح‏/ ورنه طوفان حوادث ببرد بنیادت‏

 دکتر اخوان‌مقدم:
باید طبق دستور پیامبر (ص)، بر کشتی نجات اهل بیت سوار شویم تا نجات یابیم. باید متذکر باشیم که قرآن، لفظى دارد و روحى. لفظ قرآن، همین کتاب مبارک است که در دست داریم و روح آن، امامان معصوم(ع)

وی در یک جمع‌بندی از مباحث گفته‌ شده گفت: در این گفتار، پس از بیان شئون و فضائل قرآن اشاره شد که در قبال قرآن به 5 وظیفه امر شده است: قرائت، استماع، تلاوت، ترتیل و تدبر. هدف این گفت‌وگو امر پنجم است. براى شناخت این وظیفه مهم، ابتدا باید معناى لغوى تدبر را بشناسیم که با تدبیر تفاوت دارد. تدبر در چهار آیه قرآن آمده (مؤمنون/ 68، محمد/ 24، نساء/ 84، ص/ 29) و در روایات، تدبر را مغز و روح قرائت قرآن دانسته‏اند. نکته مهم در باب تدبر، توجه به این حقیقت است که قرآن، کلام خداست. این نکته، بار مسئولیتى سنگین بر دوش ما مى‏نهد.

وی افزود: تدبر در قرآن، موانعى دارد که در این گفت‌وگو به چهار مورد آن اشاره شد که عبارت‌اند از:1- غفلت از ارتباط تدبر با قلب، در حالى که از آیات قرآن بر مى‏آید که تدبر، امرى قلبى است نه فکرى. قلب، در مفهوم قرآنى، جایگاهى است که انسان مى‏تواند آن را جاى ایمان یا کفر قرار دهد و تمام طهارت‌ها و آلودگى‏ها وابسته به آن است. 2- اختلاط تدبر با تفکر. تفکر، در فرهنگ قرآن، گاهى ممدوح است آن‌جا که در مورد آیات تکوینى خلقت است تا از آن به خالقش راه یابد و گاهى مذموم آن‌جا که در پرتو نور عقل نباشد و در مسیر شیطنت به کار آید، در حالى که عقل و تعقل، همیشه پسندیده و ستوده است. 3- اختلاط معنى تدبر با تفسیر. تفسیر، علمى انسانى براى پرده‏بردارى از معانى قرآن است، و می تواند مذموم باشد، لذا تفسیر به رأى، به جهت دخالت دادن پیش‏فرض‏ها و پیش داوری‌هاى بشرى در قران، نکوهیده است؛ اما تدبر، عملى عبادى است که با قلب، سر و کار دارد نه فکر و علم بشرى. 4- غفلت از جایگاه عقل و محدوده آن. باید دانست عقل، با آن که نور الهى است، براى معرفت کافى نیست و به چراغ وحی نیاز دارد.

وی گفت: شروط تدبر، که در این گفتار بحث شد، عبارت بودند از: 1- شناخت جایگاه و شئون قرآن، که عامل هدایت در برابر ضلالت‏هاى گوناگون است، همه چیز را در بردارد و کلامى بشرى نیست. 2- شناخت میزان توانایى انسان در فهم قرآن، در اینجا بررسى حدیث مشهور «انما یعرف القرآن من خوطب به» محور بحث قرار گرفته است و درباره درجات مختلف فهم، گفت‌وگو مى‏شود. 3- موضع انفعال و تسلیم و تواضع. قرآن، شفا و رحمت است، فقط براى مؤمنان، که در برابر اوامر الهى تسلیم را، آگاهانه و از سر اختیار، پذیرفته‏اند. طبعا استکبار در برابر این گرامى‌نامه الهى، مانعى بزرگ در راه تدبر است. جعل الهى که هدایت و شفا را در قرآن قرار داده، عاملى مهم در این راه است. 4- رجوع به ناطقان و همتایان قرآن که پیامبر گرامى (ص) در حدیث جاودانه ثقلین، به عنوان دو یادگار ماندگار خود به امت شناسانده است، مهم‌ترین شرط تدبر در قرآن است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد